خاص بودن صرفا به معناي خوب يا بد بودن نيست. ممكن است در زمينهاي مثبت خاص باشيد و يا در زمينهاي منفي. اما يك چيز ثابت است و آن هم اين است كه وقتي خاص باشيد چه در زمينه مثبت و چه منفي، امضاي منحصر به فردي را در اثري كه از خود بر جاي ميگذاريد فارغ از منفي يا مثبت بودن آن خواهيد داشت و با آن شناخته خواهيد شد. يك قاتل سريالي كه عادت دارد همواره يك سناريوي ثابت و زنجيرهاي از اعمال يكسان را با قربانيان خود انجام دهد در واقع امضاي خاص خود را دارد اما در زمينه جنايت و قتل و يا يك هنرمند كه همواره در آثار و مثلا نقاشها يا فيلمهاي خود امضا و نشانه خاص خويش را بر جاي ميگذارد نيز خاص است، اما در زمينه مثبت و خلق آثار هنري.
در حوزه بازيهاي رايانهاي نيز به همين شكل است و برخي سازندگان هستند كه وقتي آثارشان را از ابتدا تا انتها بررسي كنيم مشاهده ميكنيم كه از ساختارهاي يكساني در تمامي آنها بهره بردهاند و امضاي آنها در بازيهايشان نيز آشكار است. به عنوان مثال Suda51 يك بازيساز خاص است كه فارغ از اين كه هم بازي عالي دارد و هم بازي ضعيف ولي عناوينش همواره فضايي خاص داردند و اگر بخواهم راحت بگويم هميشه تمي از جنون و ديوانگي و افراط در آثارش به چشم ميخورد حال چه در Lollipop Chainsaw و چه در Killer 7 يا black knight sword. همچنين آقاي هيدتا ميازاكي نيز بازيسازي است كه وقتي يك عنوان نقشآفريني خلق كند همواره امضا و نشان خود را در اين عناوين به جاي ميگذارد و با توجه به كيفيت بازي ميتوان فهميد كه اين بازي را ميازاكي ساخته است. عناوين ديويد كيج نيز يك چنين پيوستگي با هم دارند و هركدام با اين كه داستانهاي متفاوت دارند ولي همگي نشانههاي سازنده خود را نيز به همراه دارند. عنواني هم كه امروز آن را با هم بررسي خواهيم كرد يعني بازي Salt and Sanctuary نيز از همان بازيهاي خاص است كه امضاي سازنده خود را به همراه دارد و هنر خالقانش را در جايجاي بازي فرياد ميزند.